حکایت‌های عبید زاکانی
ایرانی
لبخـند را فرامـوش نکنــید. لبخــند بی‌هـزینه شــما، گرانبهاترین هـــدیه اسـت.

 سلطان محمود پیری ضعیف را دید که پشتواره‌ای خار می‌کشد. بر او رحمش آمد. گفت: ای پیر! دو سه دینار زر می خواهی، یا دراز گوش، یا دو سه گوسفند، یا باغی که به تو دهم، تا از این زحمت خلاصی یابی؟ پیر گفت: زر بده تا در میان بندم، و بر دراز گوش بنشینم، و گوسفندان در پیش گیرم و به باغ روم، و به دولت تو در باقی عمر آنجا بیاسایم. سلطان را خوش آمد و فرمود چنان کردند.

-------------------------------------------------------------------

درویشی کفش در پا نماز می گزارد دزدی طمع در کفش او بست گفت با کفش نماز نباشد درویش دریافت و گفت اگر نماز نباشد گیوه باشد



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





شنبه 19 فروردين 1391برچسب:, :: 9:43 :: نويسنده : s:k

درباره وبلاگ

یه سلام به تمام ایرانی های گل این وبلاگ متعلق به تمام بچه های گل ایران زمین هست ازتون میخوام در بهتر شدن وبلاگ منو همراهی کنید. شما عزیزان میتونید مطالبتون رو به این آدرس best.iranian90@yahoo.com ایمیل کنید تا با نام خودتون داخل وبلاگ بذارم خوشحال میشم از این وبلاگ هم دیدین کنید www.best-iranian.mihanblog.com نظر یادتون نره
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ایرانی و آدرس best-iranian.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 23
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 23
بازدید ماه : 23
بازدید کل : 9542
تعداد مطالب : 25
تعداد نظرات : 29
تعداد آنلاین : 1